دولت صهیونیستی درحال بلعیدن فلسطین است

روز دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲، صدها سرباز اسرائیلی با پشتیبانی حملات هوایی و بولدوزرهای زرهی،اردوگاه ” جنین ” واقع در کرانه باختری را مورد حملات وحشیانه قراردادند. در اثر این اقدام جنایت‌کارانه دولت اشغالگر صهیونیستی اسرائیل که روز ۱۳ تیر نیز ادامه یافت، دست‌کم ۱۲ فلسطینی ازجمله ۵ کودک کشته،  حدود ۱۴۰ نفر مجروح شدند که حال ۳۰ تن از آنان وخیم گزارش‌شده و ۳۰۰۰ نفر مجبور به ترک خانه و آواره شدند.ارتش اسرائیل در همان نخستین روز حملات خود، به محاصره جنین دست زد و به‌منظور تشدید فشار بر مردم فلسطینی ساکن جنین، جلوی ورود هرگونه کالا ازجمله مواد غذایی را گرفت.دولت اسرائیل مدعی است که در جنین با عوامل جمهوری اسلامی می‌جنگد. اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و جانشین قاسم سلیمانی پس‌ازاین حمله گفت: “رژیم صهیونیستی تمام نیروی خود را در اردوگاه جنین به میدان آورد ولی جوانان فلسطینی دردهان او زدند”. این در حالی است که اقدام جنایت‌کارانه دولت اسرائیل خسارت‌های مالی و جانی زیادی به جنین وارد ساخت. کمال ابولرب معاون استاندار جنین در این مورد گفت؛ عملیات نظامی اسرائیل به ۸۰ درصد خانه‌ها و منازل مسکونی ، شبکه آب و برق، خطوط تلفن و شبکه فاضلاب آسیب جدی وارد ساخته است.همچنین به دلیل محاصره استان جنین، فعالیت‌های صنفی، تجاری و خدماتی نیز کاملاً متوقف‌شده است. اکرم الرجوب استاندار جنین نیز در مورد حجم خرابی منازل گفت: “روند بازسازی منازل زمان‌بر خواهد بود”.

درحالی‌که ارتش رژیم صهیونیستی و اشغالگر اسرائیل عامدانه زیرساخت‌هایی چون شبکه آب و برق و اماکن مسکونی را منهدم کرده است، اما فرمانده سپاه تروریستی قدس چشم خود را براین تخریب‌ها و اقدامات جنایت‌کارانه اسرائیل می‌بندد. همگان می‌دانند که دولت نژادپرست اسرائیل در داخل خاک ایران بارها اقدامات تروریستی انجام داده و حتی کارشناس هسته‌ای رژیم را ترور نموده است. در سوریه نیز بارها افراد سپاه و نیروهای وابسته به رژیم را موردحمله قرار داده و ده‌ها تن را کشته است، اما جمهوری اسلامی پیوسته رجز خوانده و حتی یک گلوله به سمت اسرائیل شلیک نکرده است. اکنون نیز فرمانده سپاه تروریستی قدس که از جیب مردم فلسطین هزینه می‌کند، رجز می‌خواند که “دردهان” اسرائیل”زدند”!

پوشیده نیست که جمهوری اسلامی از منافع پان اسلامیستی خود حرکت می‌کند. تحرکات جمهوری اسلامی  در این راستا ازجمله دخالت در امور فلسطین و کمک‌های نقدی و تسلیحاتی به جریان‌های ارتجاعی از نمونه حماس و جهاد اسلامی، به زیان جنبش انقلابی و آزادی‌خواهانه مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت خود تمام‌شده و دود این سیاست‌ها به چشم مردم فلسطین رفته است. دولت صهیونیستی و اشغالگر اسرائیل نیز با توسل به همین تحرکات و دخالت رژیم پان اسلامیست جمهوری اسلامی، اقدامات سرکوبگرانه خود را تشدید می‌کند.

حضور جریان‌های اسلام‌گرای ارتجاعی از نمونه حماس و جهاد اسلامی، حمایت و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی آشکار و نهان رژیم جمهوری اسلامی از این اسلام‌گرایان مرتجع، از جنبه حمایت‌ها و همدردی‌های جهانی با جنبش فلسطین نیز به زیان مردم فلسطین بوده است. پیش‌ازاین دولت‌های غربی و منطقه‌ای به اشکال مختلف و در چارچوب‌های معینی نسبت به جنبش انقلابی مردم ستم‌کشیده فلسطین و مبارزه آن‌ها برای خروج اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی و برای تعیین سرنوشت خود، سمپاتی نشان می‌دادند و با آن همراهی می‌کردند. اکنون با توجه به تغییر شرایط و برخی معادلات ازجمله فعال شدن جریان‌های اسلام‌گرای حماس و جهاد اسلامی و شاخه نظامی این جریان‌ها و نقش و دخالت و ارتباط رژیم تروریست جمهوری اسلامی با آن‌ها، از آن حمایت‌ها دست‌شسته‌اند و جنبش انقلابی مردم مبارز فلسطین که صدایش در تمام جهان شنیده می‌شد و در صدر خبرها بود، امروز به یکی از گمنام‌ترین و مظلوم‌ترین جنبش‌ها در سطح جهان تبدیل‌شده است.

البته نمی‌توان این واقعیت را انکار نمود که تضعیف جریان‌های  چپ و انقلابی از نمونه ” جبهه خلق برای آزادی فلسطین” به رهبری جورج حبش که زمانی بزرگ‌ترین سازمان سیاسی نظامی فلسطینی بعد از الفتح بود، و ” جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین” به رهبری نایف حواتمه از یک‌سو، و از سوی دیگر سیاست‌های سازشکارانه الفتح که بزرگ‌ترین جریان حاضر در ” سازمان آزادی‌بخش فلسطین” (ساف) بوده است، سبب شده گروه‌هایی از مردم و جوانان فلسطینی جلب حماس شوند.

حماس در اساس ، اولین شعبه “اخوان المسلمین در فلسطین است که به کوشش حسن البناء در سال  ۱۹۴۵ در بیت‌المقدس دایر شد. از سال ۱۹۶۷ که ساحل غربی و نوار غزه اشغال شد به بعد، يعنی مدت بيست سال، فعاليت اخوان المسلمين در اين مناطق، صرفاً به امور دينی و اجتماعی محدود می‌شد و هيچ جنبه سياسی واضح و مشخصی نداشت.

جنبش مقاومت اسلامی یا ” حرکة المقاومة الاسلامیه” (حماس) سال ۱۹۸۷ و در اساس به‌عنوان شاخه فلسطینی “اخوان المسلمین” به وجود آمد . در منشور این جریان به‌صراحت اشاره‌شده که حماس یکی از شاخه‌های اخوان المسلمین است. فعالیت‌های این جریان که در آغاز صرفاً به امور دینی و اجتماعی محدود می‌شد به‌تدریج به عرصه مسائل سیاسی و نظامی نیز کشیده شد. هدف نخست فعاليت آنان مقابله با جريانات ملی که در درون “ساف” فعاليت می‌کنند و ضديت با خط‌مشی لائيک” ساف”  بود و مبارزه با اشغالگران اسرائيلی جز بخش کوچکی از فعاليت آنان را در برنمی‌گرفت.

حماس بر زمینه شرایط یادشده و حمایت‌های بی‌دریغ جمهوری اسلامی، دولت قطر و برخی فاکتورهای دیگر، سریعاً رشد نمود. در انتخابات پارلمان فلسطین مورخ ۲۰۰۶  الفتح برای نخستین بار اکثریت را از دست داد و حماس حزب حاکم و مسئول تشکیل کابینه شد و اکنون  شوربختانه به بزرگ‌ترین جریان سیاسی – نظامی بعد از الفتح تبدیل‌شده است.

نیازی به گفتن نیست در دریای متلاطمی که امیدی برای نجات نباشد انسانی که درحال غرق شدن است برای نجات خویش به هر تخته‌پاره و هر خس و خاشاکی چنگ می‌زند. مردمی که ده‌ها سال است اسیر رژیم صهیونیست و اشغالگر اسرائیل شده و حقوقشان پایمال و لگدکوب شده است، مردم سرکوب‌شده‌ای که تشنه‌اند ممکن است به دنبال هر سرابی روانه شوند.حماس با اتخاذ سیاست سازش‌ناپذیری با دولت صهیونیستی اسرائیل، مخالفت با هرگونه گفتگو و بی‌نتیجه دانستن تلاش‌های دیپلماتیک و مذاکره با اشغالگران که الفتح مبتکر اصلی آن بوده است، توانسته شمار زیادی از جوانان را به صفوف خود جذب کند.از زمان اشغال  و تصرف زمین‌های فلسطین تاکنون، تمام تلاش‌های دیپلماتیک طرف فلسطین به خاطر عدم پایبندی اسرائیل به قرارها و پیمان‌های دوجانبه یا چندجانبه باشکست روبرو شده و به قرارها و پیمان‌هایی صرفاً بر روی کاغذ تبدیل‌شده‌اند. دولت صهیونیستی اسرائیل و حامی اصلی و بزرگ آن، دولت امپریالیستی آمریکا، هرگز به مصوبات و تصمیمات رسمی نهادهای بین‌المللی در مورد حقوق مردم فلسطین وقعی نگذاشته‌اند. حتی یکی از ده‌ها قطعنامه ملل متحد که به سود فلسطینی‌ها بوده به مرحله اجرا درنیامده است. طی بیش از نیم‌قرنی که از آغاز اشغال فلسطین گذشته است، دولت نژادپرست اسرائیل، دامنه اشغالگری خود را گسترش داده و توسعه بخشیده است. ده‌ها هزار منزل مسکونی را به آتش کشیده یا با بولدوزر با خاک یکسان نموده و اهالی آن را آواره نموده است. ده‌ها هزار درخت زیتون را قطع کرده و زمین و باغ متعلق به مردم فلسطین را به تصرف خود درآورده است. تمام این اقدامات فاشیستی و تجاوزکارانه با کشتار بی‌رحمانه مردم فلسطین همراه بوده است. سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشری نیز از تمام این اقدامات فاشیستی و راه زنانه و جزئیات آن مطلع بوده اما هیچ اقدام مؤثری به سود مردم فلسطین انجام نداده‌اند. دولت اسرائیل از هرگونه مجازات معاف شده است و این معافیت دائمی از مجازات، اشغالگری دولت صهیونیستی و کشتار و نابودی مردم فلسطین را تقویت نموده است. سکوت نفرت‌انگیز و انفعال سازمان‌های بین‌المللی در قبال گسترش اشغال گری و تصرف زمین در روستاها و شهرها و مناطق فلسطینی نشین، یک‌بار دیگر نشان داد که این سازمان‌ها و نهادها از منافع بزرگ‌ترین قدرت‌های امپریالیستی آمریکا و غرب پیروی نموده و فرمان‌بردار این دولت‌ها هستند.

کشتار و جنایت و تخریب در سرزمین اشغالی توسط دولت اسرائیل ادامه دارد. حدود بیست سال قبل در آوریل ۲۰۰۲ همین اردوگاه جنین مورد یورش وحشیانه ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی اسرائیل قرار گرفت که ۵۲ فلسطینی کشته و شمار زیادی مجروح و آواره شدند. تخریب اماکن مسکونی به حدی زیاد بود که صلیب سرخ جهانی در گزارش خود نوشت” گویا در اردوگاه زلزله شدیدی رخ‌داده است”. “جنین” تنها یک نمونه است. در تاریخ خونبار مردم فلسطین و جنایات بی شمار دولت صهیونیستی اسرائیل صدها “جنین” و “صبرا ” و ” شتیلا ” به ثبت رسیده است.

کشتار مردم فلسطین، اشغال روستاها و اماکن و تخلیه مناطق از سکنه فلسطینی باقوت ادامه دارد. هزاران روستا تخریب و میلیون‌ها فلسطینی آواره شده‌اند. دیگر حتی حرفی از  راه‌حل دو دولت هم درمیان نیست. دولت اسرائیل و حامی اصلی آن دولت امپریالیستی امریکا، ترجیحشان این بوده است که بحث دو دولت از اساس منتفی اعلام شود. اگر اوضاع بر همین منوال ادامه یابد، راه‌حل دو دولت که شرط نخست آن تخلیه سرزمین‌های اشغالی سال ۱۹۶۷ است به تاریخ خواهد پیوست و کم‌وبیش به تاریخ پیوسته است. دولت صهیونیستی و اشغالگر اسرائیل، آرام‌آرام و در همه حال بازور و سرنیزه درحال بلعیدن تمام سرزمین فلسطین است.

در برابر این تجاوز آشکار و در برابر اشغالگری و زور گوئی رژیم جنایتکار اسرائیل باید ایستاد. هم‌اکنون ده‌ها گروه سیاسی- نظامی کوچک فلسطینی در  سرزمین اشغالی  مجزا از یکدیگر درحال مبارزه‌اند. حضور جوانان فلسطینی در این گروه‌ها چشمگیر است. باید ائتلاف‌ها و اتحادهای تازه‌ای از پایین میان این گروه‌ها ایجاد شود تا سازمان‌ها و گروه‌های پراکنده‌ی جدا از هم با یک‌کاسه کردن نیروی خود، بتوانند مبارزات مؤثرتری را علیه اشغالگران صهیونیست و حامیان آن‌ها سازمان دهند. احزاب و سازمان‌های قدیمی باسابقه‌ی مبارزاتی درخشان از نمونه “جبهه خلق برای آزادی فلسطین” و ” جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین” با جذب گسترده جوانان می‌توانند روح تازه‌ای در کالبد این تشکل‌ها بدمند و کارزار مبارزاتی مؤثرتری را سازمان دهند. گروه‌ها انقلابی و چپ فلسطینی باید دست در دست هم نهند ، ازلحاظ کیفی موقعیت خود را ارتقا دهند و به لحاظ کمی خود را به سطح الفتح و حماس برسانند. اگر این تحول رخ دهد، سرمنشأ تحولات مثبت دیگری در موازنه درونی “ساف” می‌شود و مبارزه برای تحقق خواست‌های اساسی مردم فلسطین از حالت کنونی خارج و وارد مرحله جدیدی خواهد شد.

بدون عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌هایی که در سال ۱۹۶۷ و همه زمین‌هایی که بعدازآن به اشغال خود درآورده است، مشکل مردم فلسطین حل نخواهد شد.هیچ راه‌حلی کارساز نیست مگر آنکه حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت و تشکیل یک دولت مستقل و فراگیر به رسمیت شناخته شود، تمام فلسطینی‌های زندانی بدون قید و شرط آزاد شوند و پناهندگان و آوارگان فلسطینی حق بازگشت به فلسطین داشته باشند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۲۸  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.