درمان و کادر درمان، بحرانی که پیوسته بزرگ‌تر می‌شود

جمهوری اسلامی به‌عنوان یک دولت دینی  و در عین‌حال حافظ مناسبات سرمایه‌داری حاکم، نزدیک به چهل و پنج سال بر سریر قدرت است. در طول این مدت، جمهوری اسلامی  به بدترین روشی که در مُخیله‌ی انسان می‌گنجد، همه جا و همه چیز را به ویرانه تبدیل کرده است. از نابودی محیط زیست و طبیعت، از آلودگی هوا تا ویرانی سیستم برق‌رسانی و آب آشامیدنی تا ویرانه‌ای به‌نام آموزش و پرورش و یا تامین اجتماعی و بالاخره تا درمان. جمهوری اسلامی نه فقط بخش بسیار بزرگی از مردم ایران را از امکانات درمانی مناسب و با کیفیت محروم کرده است، بلکه کادر درمان نیز زیر چرخ دنده‌‌های نظم وحشیانه‌ی حاکم درحال له شدن هستند.

برای نمونه در گزارشی که به تاریخ سه‌شنبه ۲۰ تیرماه “خبرگزاری ایلنا” در رابطه با علت تجمعات اعتراضی پرستاران انتشار داد، یک پرستار بخش اورژانس وضعیت کاری خود و همکاران‌اش را این‌گونه بیان می‌کند: “خسته‌ شده‌ایم و کم آورده‌ایم و حالمان اصلا خوب نیست. میانگینِ حقوق ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومانی و اضافه کار اجباری ساعتی ۱۵ تا ۲۰ هزار تومانی، دیگر کفاف دخل و خرج زندگی‌مان را نمی‌دهد و مجبور به استعفا، تغییر شغل یا ترک کار و مهاجرت هستیم. هنوز بیمار قبلی را به بیمارستان تحویل نداده‌ایم مأموریت جدید می‌فرستند و وقتی اعتراض می‌کنیم که ساعت ۲ نصف شب شده هنوز شام نخوردیم، می‌گویند ۲۰ ماموریت اورژانسی مانده و هیچ آمبولانسی نیست، باید اعزام شوید. بیمار قبلی، ایست قلبی بوده که احیای قلبی ریوی شده و تجهیزات استفاده شده را هنوز جایگزین نکرده‌ایم اما می‌گویند آمبولانس دیگری نیست باید اعزام شوید. آمبولانس غرق خون است، اکسیژن نداریم اما می‌گویند مأموریت‌ها مانده باید اعزام شوید. با این فشار کاری خطای پزشکی زیاد شده است. آمبولانس‌ها با تأخیر بسیار بر بالین بیماران اورژانسی می‌رسند. درگیری‌های لفظی و فیزیکی همکاران با بیمار و همراهان عصبانی از تأخیر ناخواسته همکاران بالا گرفته و تبدیل به یک چالش روزمره شده است. تعداد زیادی از نیروهایی که برای استخدام فراخوان شده بودند با دیدن این شرایط بعد از طی تمام مراحل گزینش و مصاحبه، همان روزهای اول انصراف دادند”.

به‌گفته‌ی پرستارانی که با این خبرگزاری گفتگو کردند، هر روز تعدادی از پایگاه‌های اورژانس به دلیل کمبود نیرو تعطیل می‌شوند و حجم باز هم بیشتری از مأموریت‌ها بر دوش پایگاه‌های دیگر می‌افتد.

سخنان وی به‌عنوان یک پرستار، حاوی دو واقعیت بسیار مهم است.

اولین موضوع وضعیت معیشتی پرستاران است. هم‌اکنون خط فقر به‌طور واقعی از مرز ۳۰ میلیون تومان گذشته است، حتا یکی از نمایندگان مجلس حکومتی اخیرا اعتراف کرد که خط فقر در تهران ۳۰ میلیون تومان است. حال آن‌که یک پرستار با آن کار سخت همان‌طور که در بالا آمد، بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان حقوق می‌گیرد (البته برخی بیشتر و برخی حتا بسیار کمتر حقوق می‌گیرند). یعنی حدود یک سوم خط فقر.

وحشتناک‌تر آن‌که “کارفرما” برای اضافه کاری که اجباری نیز هست تنها ساعتی ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان پرداخت می‌کند. این در حالی‌ست که براساس۴۰ ساعت کار هفتگی  (۱۷۶ ساعت کار ماهانه) با دریافتی ۱۰ تا ۱۲ میلیون، برای هر یک ساعت کار پرستار حدود ۶۰ هزار تومان پرداخت می‌شود و این جدا از حق بیمه و بازنشستگی و دیگر هزینه‌هایی‌ست که باید “کارفرما” بپردازد. اما در اضافه کاری اجباری به آن‌ها حداکثر یک سوم حقوق معمول آن‌ها پرداخت می‌شود و اگر دو شیفت مجبور به کار شوند که امروز بسیاری از پرستاران مجبور به تن دادن به این اضافه کار هستند، یک پرستار با دو شیفت کاری (۱۶ ساعت کار در روز)، در صورتی که ۱۲ میلیون حقوق بگیرد و اضافه کار هم ساعتی ۲۰ هزار تومان، کل دریافتی‌اش ۱۵ میلیون و پانصد هزار تومان می‌شود!! حال اگر ۱۰ میلیون حقوق بگیرد با ساعتی ۱۵ هزار تومان برای اضافه کار، از این هم بدتر می‌شود. این محاسبه نشان می‌دهد که به‌طور واقعی پرستار با این شرایط همان حداقل مزد را می‌گیرد که حدود ۷ میلیون تومان است. این را هم در نظر بگیریم که برای اضافه کار کارفرما هزینه‌های جنبی مانند حق بیمه و غیره را ندارد!! این یعنی سوءاستفاده محض از پرستاران زحمتکشی که براساس آمارهای دولتی بیش از ۲۰۰‌ نفرشان در جریان همه‌گیری کرونا جان باختند. همان‌ها که در زمان همه‌گیری کرونا، مقامات حکومتی آن‌ها را “خط مقدم مبارزه با کرونا” می‌نامیدند و انواع وعده‌ها برای بهتر شدن قرارداد، شرایط کاری و معیشتی‌شان می‌دادند. اما با فروکش کردن کرونا، همه‌ی آن وعده‌ها به فراموشی سپرده شد و گروه گروه پرستاران از کار اخراج شدند. براساس آمار ارائه شده در یکی از رسانه‌های جمهوری اسلامی ۵۰ هزار پرستار خانه‌نشین هستند. یکی از آخرین نمونه‌ها، اخراج پرستاران با قرارداد ۸۹ روزه در شهرهای بلوچستان است که منجر به تجمع اعتراضی و اعتصاب پرستاران در شهرهای ایرانشهر، راسک، فنوج، چابهار و نیک‌شهر در روز یکشنبه ۱۱ تیر گردید. پرستارانی که هنوز حقوق ۹ ماه اضافه کاری سال ۱۴۰۰ و بخش زیادی از مطالبات مزدی سال ۱۴۰۱ خود را دریافت نکرده‌اند. دوشنبه گذشته نیز کارکنان بیمارستان رجایی گچساران که ۴ ماه حقوق نگرفته و حق بیمه‌ی آن‌ها پرداخت نشده است، دست به تجمع اعتراضی زدند.

یکی از نتایج این وضعیت (فشار کاری و حقوق ناچیز) تغییر شغل پرستاران و یا مهاجرت به کشورهای دیگر است، آن‌هم در شرایطی که به اعتراف میرزابیگی، رئیس کل سازمان نظام پرستاری، کشور با کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار روبروست.

از این‌جا به دومین واقعیت مهم می‌رسیم که در سخنان پرستار اورژانس بود و آن کاهش کیفیت ارائه خدمات درمانی و افزایش اشتباه در میان کادر درمان است.

در حالی که کف تعداد پرستار برای هر تخت بیمارستانی در جهان ۵/ ۲ نفر است، در ایران این میزان ۸/ ۰ یعنی کمتر از یک پرستار برای هر تخت بیمارستانی است. براساس آمار “سازمان نظام پرستاری” در ایران برای هر هزار نفر تنها ۵/ ۱ پرستار وجود دارد در حالی که برای نمونه در نروژ برای هر هزار نفر ۱۸ پرستار، در آلمان ۱۴ پرستار و درآمریکا و ژاپن ۱۲‌ پرستار وجود دارد. در میان کشورهای منطقه نیز وضعیت ایران بسیار وخیم است و برای نمونه به ازای هر هزار نفر در عمان ۴، امارات ۶ و کویت و قطر ۷ پرستار وجود دارد. به‌گفته‌ی میرزابیگی، رئیس کل سازمان نظام پرستاری “شب‌ها به بخش‌های بیمارستان‌ها بروید، ۳۰ تا ۳۵ بیمار در دست یک پرستار است”!!

سعادت‌جو عضو شورای عالی “سازمان نظام پرستاری” در رابطه با تاثیر کمبود پرستار بر سیستم درمان کشور می‌گوید: “کمبود نیرو باعث می‌شود، پرستاران مجبور به اشتغال در چند شیفت شوند و گاهی شیفت اجباری هم داشته باشند، این موضوع باعث خستگی بیش از اندازه پرستاران می‌شود”و طبیعی‌ست که در اثر خستگی زیاد و کمبود نیرو، هم اشتباهات پزشکی زیاد می‌شود و هم پرستاران توانایی ارائه خدمات مناسب به بیماران را ندارند.

همه‌ی این مشکلات از این موضوع ریشه می‌گیرند که حکومت نمی‌خواهد اولا حقوق مکفی به پرستاران بدهد و دوما به اندازه کافی پرستار استخدام کند. اگر تعداد پرستاران به اندازه کافی می‌بود و حقوق آن‌ها پاسخ‌گوی هزینه‌های زندگی، دیگر لزومی به اضافه کاری پرستاران نبود و در نتیجه هم خدمات به بیماران بهبود می‌یافت و هم اشتباهات پزشکی به حداقل می‌رسید.

اما معضل سیستم درمانی کشور فقط کمبود پرستار نیست، در واقع سیستم درمانی کشور از همه لحاظ به ویرانه تبدیل شده است.

در این میان باید بر نقش بارز جمهوری اسلامی در شکل‌گرفتن این شرایط تاکید کرد، بویژه در محروم شدن توده‌ها از درمان مناسب و با کیفیت. یک نمونه از تاثیر سیاست‌های حکومت، یارانه‌ای‌ست که با حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی برای خرید دارو و جلوگیری از افزایش بهای دارو برای بیماران در نظر گرفته شده که به اعتراف همان مقامات دولتی تنها برای ۴ ماه از سال کافی‌ست.

حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی و ایجاد شوک در واردات دارو، مواد اولیه و تجهیزات پزشکی باعث بحران بزرگی در تولید دارو و بیمارستان‌ها شد. به‌گفته‌ی مدیران بیمارستان‌های خصوصی هیچ‌کدام از بیمارستان‌ها قادر به نوسازی وسایل خود نیستند و مجبورند از وسایل و دستگاه‌های عمدتا فرسوده و مستهلک استفاده کنند، به‌نوعی که انجام بسیاری از عمل‌های جراحی با مشکل روبرو شده است. بسیاری از داروهای حیاتی از جمله برخی از آنتی‌بیوتیک‌ها برای بیماران بستری در بیمارستان نایاب هستند.

برخی از داروها و تجهیزات پزشکی تا ده برابر افزایش قیمت داشته‌اند. یکی از بیمارستان‌ها دستگاه “یوروتروسکوپ” (دستگاه تصویربرداری در جراحی اورولوژی) را که پیش از این ۲۵ میلیون تومان خریده بود، این‌بار مجبور به پرداخت ۳۸۰ میلیون تومان برای همان دستگاه شد. رئیس‌زاده رئیس کل سازمان نظام پزشکی در نامه خود به ابراهیم رئیسی در فروردین‌ماه نوشته بود “قیمت شش قلم از تجهیزات پزشکی و مصرفی پُرکاربرد در بیمارستان‌ها و اتاق‌های جراحی با ارز نیمایی حداقل هفت برابر و با ارز آزاد حداقل ده برابر گران‌تر شده‌اند”. این درحالی‌ست که دریافت ارز نیمایی نیز تقریبا برای بسیاری از بیمارستان‌ها و واردکنندگان غیرممکن شده است.

کیفیت داروها، مواد اولیه داروسازی‌ها و تجهیزات پزشکی نیز به دلیل واردات از هند و چین با کیفیت پایین به شدت کاهش یافته است. هم‌چنین به دلیل افزایش هزینه‌ها در بیمارستان‌های خصوصی و مراجعه کمتر بیماران به این بیمارستان‌ها (کمتر از ۱۰ درصد)، از سویی بیمارستان‌های خصوصی در معرض ورشکستگی قرار گرفته‌اند و از سوی دیگر فشار بر بیمارستان‌های دولتی به دلیل مراجعه بیشتر بیماران افزایش یافته است و این در حالی‌ست که عموم بیمارستان‌های دولتی از امکانات بسیار کمتری نسبت به بیمارستان‌های خصوصی برخوردارند.

به‌گفته‌ی کوروش شمیمی، رییس انجمن بیمارستان‌های خصوصی، طی یک‌سال اخیر یک بیمارستان در پایتخت اعلام ورشکستگی کرده و تعطیل شده‌ و چند بیمارستان هم در آستانه اعلام ورشکستگی و مشغول فروش اموال هستند. ناگفته نماند که یکی از این بیمارستان‌ها، بیمارستان قدیمی و معروف “پلی‌کلینیک” تهران است که در ماه‌های گذشته تمام پرسنل به بهانه‌ی “اختلاف مالکان بیمارستان” از کار برکنار شده و تنها ۵ نفر از پرسنل قدیمی در بیمارستان حضور دارند و بیمارستان تعطیل شده است.

بنابراین آن‌چه که ما شاهد هستیم، از سویی کمبود کادر درمان، حقوق ناچیز آن‌ها و فشار کاری بالا است و از سوی دیگر تورم بی‌سابقه در بخش دارو و درمان. بیهوده نیست که در نظرخواهی‌های دستگاه‌های دولتی اکثریت پزشکان و پرستاران تمایل به مهاجرت دارند.

در حالی که شرایط کاری پرستاران کاملا غیرانسانی است و حقوق آن‌ها حدوداً بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار است، برای نمونه، حقوق پرستار در کشور امارات حداقل ۲۰۰۰ دلار است. یا در حالی‌که درآمد متوسط یک پرستار در ایران سالانه ۳۵۰۰ دلار است، درآمد متوسط یک پرستار در کانادا حدود ۲۰ برابر یک پرستار در ایران است. اساسا نه شرایط کاری پرستاران در ایران با عموم کشورهای جهان قابل مقایسه است و نه حقوق آن‌ها، بویژه با کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی، استرالیا، ژاپن، کره جنوبی و مانند آن‌ها.

بر همگان روشن است که با وجود جمهوری اسلامی هم وضعیت درمان مدام بدتر می‌شود و هم وضعیت کادر درمان. جمهوری اسلامی نه گوشی برای شنیدن دارد و نه چشمی برای دیدن. تنها نابودی جمهوری اسلامی و بدست گرفتن قدرت توسط کارگران و زحمتکشان در یک حکومت شورایی می‌تواند این وضعیت را دگرگون کند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۲۹  در فرمت پی دی اف:

 

 

POST A COMMENT.