جمهوری اسلامی رفتنی است دیگر از خدای خامنه ای هم کاری ساخته نیست

روز سه شنبه ۷ تیر ۱۴۰۱، مصادف با سالروز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ بود. در این انفجار محمد بهشتی – رئیس وقت دستگاه قضایی- همراه با ده ها نفر از مسئولان و مقامات بالای جمهوری اسلامی کشته شدند. به مناسبت این روز، محسنی اژه ای رئیس کنونی قوه قضائیه و جمعی از مسئولان و کارکنان این دستگاه به دیدار خامنه ای رفتند. خامنه ای در این دیدار با برشمردن “حوادث بزرگ و تلخ” سال ۱۳۶۰ نظیر “شرایط بسیار نامساعد جنگ” ارتجاعی ایران و عراق، شروع “جنگ داخلی” توسط مجاهدین و رای مجلس ارتجاع اسلامی به “عدم کفایت سیاسی” بنی صدر – رئیس جمهور وقت- گفت: باید بدانیم خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ است.”

علی خامنه ای که این روزها در چنبره کابوس سقوط رژیم گرفتار است، با تاکید بر اتفاقات تلخ و شکننده سال ۶۰ اعلام کرد، همانطور که در آن دوره بسیار حساس بر پایه سنت های الهی “ناکامی های پی در پی به پیروزی های پی در پی تبدیل شد، امروز نیز همان قاعده و قانون جاری است” و “باید خود را مصداق سنت های الهی قرار دهیم تا نتیجه آن، پیشرفت و پیروزی برای جمهوری اسلامی” باشد.

اما با توجه به شرایط کنونی جامعه و از آنجا که خامنه ای به خوبی می داند برای نجات جمهوری اسلامی دیگر از خداوند و سنت های الهی هم کاری ساخته نیست، او بی درنگ دست از آسمان بر داشته و بر بستر تجارب گذشته، سیاست زمینی سرکوب و اختناق و بستن فضای مجازی را به دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی توصیه کرد.

خامنه ای مانند همه دیکتاتورها که شکست تک صدایی حاکمیت را نقطه پایانی بر اقتدار بلامنازع خود می داند، اکنون در پرتو اطلاع رسانی، افشای جنایات و برملا  شدن فساد و دزدی های کلان سران حکومت اسلامی به شدت عصبانی و خشمگین است. انتشار سریع اخبار مبارزات کارگران و توده های مردم ایران، درج اخبار اعدام و سرکوب و افشای روایات جعلی رژیم از طریق شبکه های اجتماعی، عملا شرایطی را برای خامنه ای و جمهوری اسلامی رقم زده است که دیگر انتشار یک طرفه اخبار و وارونه نمایی مسائل مربوط به جامعه همانند دهه های گذشته برای جمهوری اسلامی ناممکن شده است. بی رنگ شدن فضای تک صدایی رژیم، آنچنان خامنه ای را به خشم آورده است که او به طور مستمر خواهان برخورد دستگاه قضایی با فضای مجازی شده است.

رهبر جمهوری اسلامی، که پیش از این در سی و دومین سالروز مرگ خمینی، فضای مجازی را “رها” و “بی قید و بند” عنوان کرده بود، در سخنرانی اخیر خود نیز خواهان بستن فوری فضای مجازی شد. او فضای مجازی را که آشکارا ابزاری برای شکستن اقتدار و تک صدایی رژیم در انتشار روایات جعلی جمهوری اسلامی است، با وارونه انگاری به ابزاری برای “از بین رفتن امنیت روانی مردم”معرفی کرد. خامنه ای که این روزها همه اقتدارش در نزد توده های مردم ایران از بین رفته و شعار “مرگ بر خامنه ای” در اندک زمانی از طریق همین شبکه های مجازی به گوش مردم ایران و جهان می رسد، آنچنان نگران گسترش فضای مجازی است که اینبار با تاکیدی بیشتر خطاب به قوه قضائیه گفت: “هرچند وقت یک بار یک شایعه ای در فضای مجازی پخش می شود که مردم را نگران می کند. این شایعات امنیت روانی مردم را از بین می برد. امنیت روانی یعنی هر روز یک شایعه، دروغ یا یک حرف هراس افکننده در ذهن ها پخش نشود… تا دیروز فقط روزنامه ها در ایران این کار را می کردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده است.” خامنه ای که به شدت نگران افشای جنایات رژیم، فساد و دزدی های کلان سران حکومتی در شبکه های اجتماعی است، در برخورد به فضای مجازی تا بدان جا پیش رفت که به صراحت اعلام کرد، برای برخورد با فضای مجازی با همین قوانین موجود عمل کنید و “اگر هم قانونی وجود ندارد، سریعا تهیه” شود.

نگاهی به همین تاکیدات خامنه ای در سخنان هفتم تیر ماه او و مقایسه اوضاع به غایت بحرانی امروز جمهوری اسلامی با شرایط بحرانی رژیم در سال ۱۳۶۰، به خوبی می توان دریافت که چه کابوس مرگباری خامنه ای را فرا گرفته است و اوضاع کنونی جمهوری اسلامی از نگاه شخص خامنه ای تا چه حد خراب، بی ثبات و نگران کننده است. در واقع، همان نگرانی از سقوط جمهوری اسلامی که در سال ۱۳۶۰ خمینی و کل هیات حاکمه را فرا گرفته بود، اکنون نیز به طرز فزاینده ای خامنه ای را فرا گرفته است. کابوس مرگ باری که اگر چه به زعم خامنه ای خدای ۱۳۶۰ یاری رسان آنان در آن سال شد و او انتظار دارد که خداوند سال ۱۴۰۱ نیز همانند آن سال نجات دهنده آنان باشد، اما خودش به خوبی می داند آنچه جمهوری اسلامی را در سال ۱۳۶۰ نجات داد نه یاری خداوند که همانا توسل رژیم به سرکوب و کشتار، زندان و اعدام و جنگ بود.

همه کسانی که سال ۱۳۶۰ را تجربه کرده اند، به خوبی می دانند که در آن سال و سال های بعد از آن، آنچه باعث ماندگاری رژیم شد، نه یاری خداوند و سنت های الهی، که همانا سرکوب و اعدام و کشتار بی رحمانه ای بود که جمهوری اسلامی در سرتاسر کشور به راه انداخت. در آن سال، جنگ ارتجاعی برای رژیم یک “نعمت الهی” شد. خمینی با استفاده از شرایط جنگ و توهم بخش بزرگی از مردم ناآگاه ایران که هنوز به خمینی و وعده های توخالی او اعتماد داشتند، آشکارا دستور سرکوب عریان مخالفان را صادر کرد. با حکم خمینی، کشتار علنی نیروهای سیاسی، شکستن قلم ها و بستن تمامی روزنامه های مستقل آغاز شد. یورش به سازمان های سیاسی و افراد مخالف رژیم به یک امر عادی در جامعه تبدیل شد. روزانه هزاران نفر دستگیر و کشتار بی محابای نیروهای چپ و آزادیخواه و کمونیست در دستور کار رژیم قرار گرفت. سازمان های سیاسی به طرز بی رحمانه ای قلع و قمع شدند، زندان ها از هواداران جریانات سیاسی و حتا مردم عادی پر شد. در جای جای کشور مدارس و اماکن عمومی به زندان تبدیل شدند. با دستگیری هر نفر، دستگاه های شکنجه و داغ و درفش به راه افتاد. زندانیان زیادی زیر شکنجه جان باختند. هر شب ده ها و در مواردی صدها تن از افراد بازداشت شده بی محاکمه و یا پس از محاکمات چند دقیقه ای به جوخه های مرگ سپرده شدند. سرکوب و کشتار و قتل عام مخالفین به سیاست روز جمهوری اسلامی تبدیل شد. جو پلیسی و امنیتی سراسر کشور را فرا گرفت و دولت دینی در ابعادی همه جانبه، جامعه را به انقیاد کشید. در واقع جمهوری اسلامی با ایجاد شرایطی مخوف و ترسناک و حمام خونی که در سال ۱۳۶۰ و سال های بعد از آن در جای جای جامعه به راه انداخت، ماندگاری خود را تثبیت کرد.

پس آنچه استمرار رژیم را ممکن ساخت، سرکوب و کشتار عنان گسیخته و زندان و شکنجه در شرایط سیاسی ویژه آن سال‌ها بود. سیاستی که اکنون نیز خامنه ای تحت عنوان “سنت الهی” به دنبال اعمال همان روش های به کار گرفته در سال ۱۳۶۰ است. در این میان اما، آنچه را که خامنه ای بدان توجه ندارد همانا شرایط متفاوت امروز جامعه با  شرایط سال شصت است. اکنون وضعیت جامعه، چه به لحاظ آگاهی و روند رو به رشد مبارزات کارگران و توده های مردم ایران و چه به لحاظ پوسیدگی و درماندگی جمهوری اسلامی از درون و بیرون اساسا قابل قیاس با سال ۱۳۶۰ نیست. اگر خامنه ای صرفا به لحاظ بی ثباتی و بحران های ژرف و عمیقی که رژیم را فرا گرفته، خود و موقعیت جمهوری اسلامی را در وضعیت اسفبار سال۱۳۶۰ می بیند، باید بداند که اکنون علاوه بر بحران های ژرف حاکم بر رژیم که ادامه حیات را برای جمهوری اسلامی مشکل کرده است، شرایط جامعه اما از جمیع جهات برای یک  تحول اجتماعی و دگرگونی بنیادی مهیا است. پوشیده نیست، در شرایط انقلابی حاکم بر جامعه که کارگران و توده های مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی خیز بر داشته اند، این مردم آگاه و بپا خاسته را نه به آسانی سال ۱۳۶۰ می توان سرکوب کرد و نه می توان آنان را از مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی باز داشت.

دیرگاهی است که بحران عمیق رکود – تورمی سرتاپای رژیم را فرا گرفته است. جمهوری اسلامی با بحران های ژرف سیاسی و اجتماعی مواجه است، اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران رو در روی رژیم قرار گرفته‌اند. این واقعیت‌ها به وضوح  تفاوت موقعیت امروز جمهوری اسلامی را با سال ۱۳۶۰ نشان می دهد. شکست های پیاپی رژیم در عرصه های داخلی و بین المللی، بحران دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی از جمله برکناری مسئول حفاظت بیت رهبری، برکناری حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه، شایعه بازداشت علی نصیری، فرمانده سابق سپاه حفاظت که مسئولیت حفاظت ازمسئولین نظام را به عهده داشت و نیز دستگیری ده ها تن از عناصر حفاظت اطلاعات سپاه، جملگی نشان می دهند که خامنه ای و کل هیئت حاکمه ایران در چه بحران عمیقی دست و پا می زنند.

علاوه بر اضمحلال و پوسیدگی درونی نظام، کارگران و توده های مردم ایران نیز در ابعادی وسیع به مبارزه علیه جمهوری اسلامی برخاسته اند. روزی نیست که شعار “مرگ بر خامنه ای” و “مرگ بر رئیسی” در اعتراضات خیابانی معلمان و بازنشستگان شنیده نشود. اعتراض و نارضایتی سراسر کشور را فرا گرفته است. همه شواهد حاکی از آن است، که جامعه آبستن تحولات بزرگ اجتماعی است.

در چنین شرایطی، خامنه ای اما با اتکا به شیوه های سال ۶۰ همچنان در اوهام سرکوب و کشتار توده های مردم ایران و به طریق اولی در فکر بازگرداندن اقتدار خود و جمهوری اسلامی به سال های گذشته است. امری که با توجه به پوسیدگی درونی نظام، گسترش اعتصابات کارگری و حضور خیابانی توده های مردم ایران که برای سرنگونی جمهوری اسلامی خیز برداشته اند، اتفاقی محال خواهد بود.

حال در چنین شرایطی که جامعه در تب و تاب یک تحول بزرگ اجتماعی شتاب گرفته است، حتا اگر به زعم خامنه ای خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ باشد، روشن است دیگر هیچ راه نجاتی برای استمرار رژیم باقی نمانده است. جمهوری اسلامی رفتنی است. دیگر نه کاری از خدای خامنه ای بر می آید و نه سرکوب و زندان و اعدام قادر به نجات رژیم خواهد شد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۷۷  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.