دولت وفاق ملی یا قرارداد موقت میان جناح‌های رژیم از ترس سرنگونی؟

اگرچه بحران‌های دوره‌ای همزاد نظام سرمایه‌داری است و تا این نظام به حیات نکبت‌بار خود ادامه می‌دهد از آن‌ها خلاصی نخواهد یافت، اما بحران در نظام سرمایه‌داری مذهبی جمهوری اسلامی از جنسی دیگر است که با دولت عرفی در جهان امروز، دارای تفاوت‌های جدی است. دولت در نظام جمهوری اسلامی از یک‌جهت در نظم بین‌المللی سرمایه ادغام‌شده و همه قواعد استثمارگرانه و ضد انسانی آن را پذیرفته است و از جهت دیگر به آزادی انسان به‌عنوان شهروند و به‌عنوان نیروی کار آزاد نه‌تنها باورمند نیست بلکه به اتمام نیروی سرکوبگری‌ای که در اختیار دارد علیه آن به مصاف برخاسته است. لازم به ذکر نیست که این تضاد (تضاد دین و دولت در جامعه سرمایه‌داری) از همان ابتدای روی کار آمدن این رژیم با آن همراه بوده است. همچنانکه به آشکارترین وجه ممکن معلم شده است. هیچ دولت یا رئیس‌جمهوری نبوده است که عدم کارایی خود را به این تضاد تلفیق دین و دولت منتسب نکرده باشد.

سیطره قوانین مذهبی و قرون‌وسطایی و استثمار شدید نیروی کار دو وجهی هستند که جمهوری اسلامی را در مقابل قاطبه اهالی کشور قرار داده است.

جمهوری اسلامی، هیچگونه باوری به آزادی زن و برابری حقوقی آنان با مردان ندارد. و نه‌تنها به آزادی زنان از هر نظر بی باور است بلکه با توحش و درنده‌خویی تمام به سرکوبی مداوم دست‌زده تا آنان را مقهور و تا آنجا که ممکن است در پستوی خانه‌ها نگاه دارد.

جمهوری اسلامی از بنیاد با آزادی عقیده وبیان و نشر آزادانه عقاید و نظرات در ستیز است. بنابراین ۴۵ سال است که با تمسک به قوانین مذهبی (فقط یک فرقه از مذهب) هر ندای آزادی اندیشی و حق‌طلبانه و آزادی‌خواهانه را در گلو خفه نموده است. این رژیم تلاش کرده است که سانسور را بر همه بخش‌های نظری، سمعی و بصری و هنری و معماری و غیره و غیره بگستراند.

جمهوری اسلامی از وجود هر شکل از تشکل‌های صنفی، سیاسی، فرهنگی، محیط زیستی و… در هراس است و بنابراین از ابتدای موجودیت اش به وحشیانه‌ترین شکل ممکن به سرکوب و نابودی شوراها کمر همت بست و هر سازمان، حزب، گروه و دسته مستقل را با حربه دار و داغ و درفش و با کشتارهای چند ده‌هزارنفره به مرز نابودی کشاند. با یک فرمان رهبر جلاد این رژیم قلم‌ها شکسته، روزنامه‌ها تعطیل، احزاب غیرقانونی و طناب‌ها دار درملأعام برپا و شکنجه و تجاوز به امری روزمره و عادی بدل گردید.

دامن زدن به تنش‌های منطقه‌ای طولانی‌مدت و تحمیل هزینه‌های سرسام‌آور آن بر دوش توده‌ها، استثمار شدید نیروی کار، بیکاری و اعتیاد و تن‌فروشی، بی‌مسکنی و بد مسکنی و به حاشیه راندن بخش‌های عظیم مردم، ویرانی سیستم آموزش‌وپرورش و محروم نمودن بیش از ۸۰ درصد فرزندان کشور از آموزش‌وپرورش مطلوب و مناسب یا محرومیت میلیونی و کامل آن‌ها از تحصیل، محرومیت اکثریت جامعه از بهداشت و درمان مناسب، غارت منابع ملی و فساد همه

جانبه بورکراسی در همه بخش‌ها و ….. همگی از مشخصات رژیم جمهوری اسلامی می‌باشد.

طبیعی است که این روند نمی‌توانست و نمی‌تواند برای همیشه تداوم یابد. به بهای مقاومت دلیرانه و خونین سازمان‌هایی چون سازمان ما و دیگر سازمان‌های مترقی توهمات گذشته توده‌ها فروریخته و مبارزه و مقاومت در برابر ستم و استثمار به وجه قالب جامعه تبدیل گردیده است. زنان و دختران قهرمان ما علیه تمام نابرابری‌ها و بی حقوقی خود و علیرغم همه سرکوب‌ها، شکنجه و زندان و…. مصمم به پایان دادن به وضعیت موجود هستند. کارگران و زحمتکشان مانند معلمان و پرستاران سراسر ایران و بازنشستگان حتی زندانیان سیاسی و عادی یک آن از اعتراض و اعتصاب بازنمی‌مانند و این‌چنین پایه‌های حاکمیت را به لرزه انداخته‌اند. صف خانواده‌های دادخواه هر روز متحدتر می‌گردد. عدم اقبال اکثریت قریب به‌اتفاق مردم به شرکت در مضحکه انتخابات چند دوره اخیر هم یکی از ضربات کوبنده‌ای بود که کلیت رژیم را در شوکی عظیم فروبرد. خلاصه اینکه دژ کوب مداوم توده‌های کارگر و زحمتکش بر دیوار کهنه و پوسیده رژیم بخصوص از سال ۹۶ تاکنون و ترس از سرنگونی قریب‌الوقوع شرایطی ایجاد کرده است که حکومت را وادار نموده تا بر اختلافات میان خود یعنی بر تضاد میان ارتجاع قرون‌وسطایی و سرمایه تا جای ممکن غلبه نموده و یا حداقل بر آن سرپوش بگذارند. ما هسته کار، نان، آزادی، تشکیل دولت به‌اصطلاح وفاق ملی را به‌طور عمده از این زاویه می‌بینیم. اما همچنانکه از هم‌اکنون مشخص است. تضادهای لاینحل گذشته، هم تضاد آشتی‌ناپذیر میان توده‌ها و رژیم فاشیستی و هم تضاد درونی رژیم نه‌تنها تخفیف نمی‌یابد بلکه تشدید نیز می‌گردد. بنابراین شرایط انقلابی تا سرنگونی انقلابی آن ادامه خواهد یافت.

این رژیم با هر ترفندی که در پیش بگیرد نمی‌تواند مانند گذشته به حاکمیت خون‌بار و استثمارگرانه خود ادامه دهد و توده‌های ستمدیده هم مصمم‌اند که با انقلاب خود، آن را به زباله‌دان تاریخ بفرستند.

 

سرنگون باد حکومت سرمایه‌داری مذهبی جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم

کار، نان، آزادی، حکومت شورایی

هسته کار، نان، آزادی، هوادار سازمان فدائیان (اقلیت)

یکشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۳

POST A COMMENT.